تجارت

خلاقیت در سریال‌های تلويزيون از بین رفته است

مهدی صباغ‌زاده، فيلمساز كهنه‌كار كشور باور دارد صداوسیما ظرفیت‌های تولید آثار خود را کنار گذاشته و با کپی‌کاری در آثار تلویزیونی توان رقابت با شبکه نمایش‌خانگی را از دست داده است.

محمد حسين‌زاده

در سال‌هاي اخير تلويريون مخاطب زيادي را از دست داده است. ضعف مديريت خصوصا در بخش توليد فيلم و سريال، عدم اختصاص بودجه كافي براي توليدات مخاطب‌پسند و درنهايت از دست دادن هنرمندان، مجريان، توليدكنندگان و ديگر عوامل شاخص تهيه و توليد برنامه‌هاي پرمخاطب باعث شده تا تلويزيون در سال‌هاي اخير نه تنها قافيه را به ماهواره ببازد بلكه حالا مدتي است در مقابل شبكه نمايش خانگي هم زانو زده و حتي با اينكه از طريق ساترا، توليدات شبكه خانگي را محدودتر كرده و سانسور بر آنها اعمال مي‌كند ولي بازهم نتوانسته ضعف‌هاي خود را جبران كند چرا كه مديران تلويزيون قواعد رقابت را بلد نيستند و به جاي اينكه خود را بالا بكشند مي‌خواهند رقبا را به پايين بكشند! هرچند كه همواره سعي كرده‌اند با ارائه آمارهاي غيرواقعي نشان دهند كه هنوزهم مخاطب دارند ولي بدون شك اينطور نيست. مهدی صباغ‌زاده، فيلمساز كهنه‌كار كشور باور دارد صداوسیما ظرفیت‌های تولید آثار خود را کنار گذاشته و با کپی‌کاری در آثار تلویزیونی توان رقابت با شبکه نمایش‌خانگی را از دست داده است.
درواقع در سال‌هاي اخير و با جهش فوق‌العاده پلتفرم‌ها و ساخت سريال پربازيگر و قدرتمند، حالا مدتي است اين سوال وجود دارد كه آیا تلویزیون توانایی رقابت با شبکه نمایش خانگی را دارد؟ در نظر اول و با یک کلمه بخواهیم پاسخ این سوال را بگوییم، خیر، تلویزیون توان رقابت ندارد و حتی به گرد پای شبکه نمایش‌خانگی هم نمی‌رسد اما کمی دقیق‌تر به ماجرا بپردازیم. چرا توان رقابت ندارد؟ دلایل خیلی پیچیده و دور از ذهن نیست.
در ابتدای بررسی این دلایل نگاهی به سال‌های ابتدایی پس از انقلاب بیندازیم، آن زمان نه امکانات حال حاضر وجود داشت، نه سطح دسترسی به آثار این چنین بین‌المللی بود، پس طبیعتا هم توقع مخاطبان چندان بالا نبود، هم مقیاسی برای سنجش کیفیت وجود نداشت و اگر اثر دارای کیفیت بود مخاطب را به خودش جذب می‌کرد. برخی از این آثار همچنان هم اگر پخش شوند، پرمخاطب هستند، آثاری مثل سلطان شبان، هزار دستان و… موضوعی که مهدی صباغ‌زاده ضمن اشاره به آن می‌گوید: مسئله این است که هنوز هم مخاطبان به دیدن سریال‌های دهه 60 علاقه دارند، اما سریال‌های خودمان را کسی تماشا نمی‌کند، دلیل این ماجرا کاملا مشخص و واضح است. خلاقیت در سریال‌های ما از بین رفته و همه آثاری که تولید می‌شود، کپی دست چندمی از دیگر آثار است. گویا یک نفر در حال نوشتن همه فیلمنامه‌ها است! این آثار با کیفیت در بازه‌ای از زمان تولید شدند، اما به مرور زمان تلویزیون ظرفیت‌های تولید خود را به طرق مختلف از دست داد. از اعمال محدودیت‌های روز افزون تا ممنوع‌الفعالیت کردن هنرمندان با تجربه و توانمند، دلایلی بود که باعث شد تا دست تلویزیون در تولید آثار خالی بماند، تمام فشار خود را روی هنرمندان اعمال کرد تا آنها را از رسانه ملی خارج کند و به مرور زمان تمام آن توانایی‌ها به سمت شبکه نمایش خانگی حرکت کرد.
حالا شبکه نمایش‌خانگی ظرفیت‌هایی که توسط تلویزیون کنار گذاشته‌اند را به دست گرفته است و با استفاده از همان نیروها آثار نسبتا درخور و قابل توجهی را تولید می‌کند. صباغ‌زاده درباره این شرایطی که در تلویزیون به به وجود آمده به نبود نیروی متخصص اشاره می‌کند و می‌گوید: متاسفانه در بخش مدیریت آثار تولیدی تلویزیون، مدیران مناسبی قرار ندارند و ضعف این ماجرا به مشکلات ساختاری باز می‌گردد. تلویزیون شرایط ذهنی‌اش را روی مخاطبان بسته و همه چیز را تکراری کرده است و تغییر و تحولی در کلیت سیستم ایجاد نمی‌کند. حالا این ضعف ساختاری را چگونه می‌توان جبران کرد؟ با استفاده از فکر و اندیشه فیلمنامه‌نویس‌ها، کارگردان‌ها، تهیه‌کنندها و تمام افراد دارای صاحب‌نظری که کنار گذشته شده‌اند.
در بازه‌ای از زمان که به دهه 80 بازمی‌گردد، به طور مثال، برادران قاسم‌خانی می‌نوشتند و سروش صحت سریالی مانند ساختمان پزشکان را می‌ساخت، الان هر 3 هنرمند حذف شدند و تلویزیون هیچ جایگزینی نتوانسته به جای آنها بیاورد، در عوض برادران قاسم‌خانی سریال روزی روزگاری در مریخ و خوب بد جلف را برای شبکه نمایش خانگی ساختند و در عوض تمام مخاطبان تلویزیون به سمت شبکه نمایش خانگی رفتند. حالا اگر تلویزیون جایگزین مناسب هم ندارد، باز اگر سریال خوبی تولید می‌کرد امکان این ماجرا وجود داشت که بتواند مخاطب را به خود جلب کند اما وقتی تمام فیلمنامه‌ها و داستان‌هایی که از تلویزیون پخش می‌شود، مشابه یکدیگر است، همان کور سوی امید برای نگه داشتن مخاطب هم از بین می‌رود و بیننده ترجیح می‌دهد رنگ و لعاب ترکیه و داستان‌های آن را تماشا کند. صباغ‌زاده درباره عدم توانایی تلویزیون درباره اینکه در سال‌های ابتدایی انقلاب، تلویزیون از ظرفیت تولید خود به خوبی استفاده کرد اما در این سال‌ها نتوانسته به درستی این‌کار را انجام دهد می‌گوید: متاسفانه در تلویزیون شرایط باندبازی وجود دارد و صداوسیما اقدام نمی‌کند تا از تمام ظرفیت‌های نیروهای خود استفاده کند. این شرایط در صداوسیما وجود دارد که از عوامل و سازندگان، هنرمندان و نویسندگان قدرتمند خود دعوت به همکاری نمی‌کند و بعضا با اعمال محدودیت‌ها باعث می‌شوند آن تعداد اندکی که در صداوسیما باقی مانده‌اند هم از عرصه خارج شوند.
اگر شرایط را فراهم کنند قطعا به جای اینکه مخاطبان پای تلویزیون‌های ترکیه‌ای و هندی و عربی بنشینند از ظرفیت‌های فرهنگی خودشان لذت می‌برند. شما شرایط فعلی را با گذشته مقایسه کنید، در آن زمان که شبکه‌های دیگری نبودند و سریال‌ها هم به قدری با کیفیت و درخور بودند که هنوز هم بیشتر از سریال‌های امروزی مخاطب دارند. از نظر من تلویزیون توان رقابت با شبکه نمایش خانگی را دارد اما بستگی به این دارد که چه کسی را مسئول رسیدگی به امور گذاشته باشد و چه کسانی بر شرایط نظارت کنند. تلویزیون یک جریان فراگیر ۸۵ میلیون نفری است که باید بتواند همه مخاطبان را جذب کند. تلویزیون اگر بخواهد مثل الان فکر کند یا مانند همان 40 سال پیش فکر کند، معلوم است که توان رقابت با شبکه نمایش خانگی را ندارد اما اگر اقدام کند و تمام شرایط را به روز کند، قطعا پیشرو خواهد بود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا