آداب و رسوم با لهجه شیرین اصفهانی
ناظم نیوز: زيبايي و شكوه آثار و ابنيهء تاريخي در کنار آداب و رسوم و مردمی با لهجه شیرین اصفهانی چنان بيننده را مفتون مي سازد كه حتي براي شهروندي كه سالها در كنار اين آثار بديع زندگي كرده است نه تنها خسته كننده نيست بلكه با هر بار مشاهده مكرّر، راز و رمزهاي تازه و شگفتي را كشف مي كند.بي مناسبت نيست كه ((نصف جهانش)) ناميده اند و ازهزار سال پيش اين شهر پذيراي جهانگردان و سياحان بي شماري بوده كه هر يك به زباني عظمت و زيبايي شهر و بناهاي آن را ستوده اند.
اصفهان يك نيمهء جهان است و اين در زبان فارسي بازتابي است كه بازديد كنندگان آن در دوران عظمت و شكوهي كه تا به امروز باقي است از شگفتي برآورده اند.
با هم با برخی از رسوم و آداب مردم این استان زیبا و تاریخی آشنا می شویم:
مردم استان اصفهان به زبان فارسی با لهجه اصفهانی سخن می گویند و با توجه به وسعت استان اصفهان و در برگرفتن شهرها و روستاهای متعدد لهجه های متفاوتی چون لهجه کاشی، لهجه نایینی و… در این استان رایج است. به طور مثال در منطقه آران و بیدگل، فارسی رایج است ولی با لهجههای متفاوت مخصوص آن محل گویش انجام می شود. زبان ملی این منطقه که در اصطلاح آن زبان “دهی” میگویند از زبانهای پهلوی قدیم است. هر یک از نواحی استان اصفهان دارای ویژگی های خاص خود است. عشایر قشقایی زبان ترکی مخصوص به خود را دارند و عشایر بختیاری به زبان بختیاری سخن می گویند. کاشانی ها لهجه کاشی دارند.
بطور خلاصه در این استان مردم استان اصفهان به زبان فارسی و با لهجههای شیرین اصفهانی ، نایینی ، نطنزی ، خوانساری ، خوری ، کاشانی ، اردستانی ، جندقی ، گزی ، فریدنی ، لری ، کوهستانی ،… سخن میگویند .
با هم با برخی از رسوم و آداب در مناسبت های مختلف در این استان آشنا می شویم:
آتشافروزى و جل جلانى
در نطنز و آبادىهاى آن رسم است كه در شبهاى هفدهم، هيجدهم و نوزدهم دىماه كودكان در دستههاى مختلف جمع مىشوند و هر دسته در يكى از تپهها و بلندىهاى آبادى بوته و خار و هيزم را كه از پيش جمع كردهاند آتش مىزنند بهطورىكه شعلههاى آتش سراسر آبادى را روش كند. آنها معتقدند روشنائى اگر به درختها برسد آن سال ميوه و سردرختى بيشتر مىشود و آفات از بين مىرود. برخى به نيت آنكه درختان ميوه بيشترى بدهند به قبرستان رفته و سنگهاى كوچك و بزرگ جمع مىكنند و به شاخههاى درختان مىآويزند. در مراسم آتشافروزى بعد از خاموش شدن آتشها و تاريكى دوباره به ده برمىگردند و به يك نفر توبره ٔ بزرگى مىدهند و بهحالت گروهى به در خانهها رفته، گاهى دستهها با هم برخورد مىكنند و با هم درگير مىشوند تا يكى پيروز شود .
شب اسفند
در كاشان و اطراف آن ماه را سىروز محاسبه مىكنند و براى گرفتن جشن شب اول اسفند قرار جشن مىگذارند. از يكماه تا چهل روز پيش از اسفند قرار مىگذارند كه در يك روز و يك شب همه ٔ اهل آبادى شب اسفند بگيرند. اين نوع محاسبه را به كاشىها منسوب مىدارند
چله ٔ بزرگ و چله ٔ كوچك
در مرق (Marag) كاشان براى زمستان تقسيمبندى مخصوص دارند: ده روز اول زمستان و چهل روز بعد از آنرا ‹چله ٔ بزرگ› و بيست روز بعدى را ‹چله ٔ كوچك› مىدانند و به ده روز بعد ‹امن و بهمن› مىگويند. از ده روز باقىمانده هفت رو ‹سرما پيرزن› و سه روز ‹سرما عجوزه› است .
در جوشقان استرك كاشان هم چله از دهم دىماه شروع مىشود و تا بيستم بهمن ادامه دارد. اين چهل روز را به چهار قسمت كردهاند كه هر قسمت ده روز است و هر ده روز نامى دارد: ده روز اول را چله ٔ بزرگ يا چله ٔ قوس مىنامند. ده روز دوم را چله ٔ كوچك و ده روز سوم را چله ٔ برزگر و ده روز چهارم را چله ٔ جولا مىنامند . در اين مدت بنا بهرسم محل برزگران بهخانه ٔ مالك مىروند و برف بامها را پائين مىكنند. در آن روز زن ارباب آش هوا مىپزد تا بعد از روئيدن برفها از اين آش ميل كنند .
اسنبدى كاشان
مردم كاشان و اطراف آن ماههاى سال را سى روز حساب مىكنند و يك سال را سيصد و شصت روز و حساب پنجروز باقيمانده را جدا نگه مىدارند و آنرا پنجه مىنامند. به اين ترتيب، بيست و پنجمين بهمن ماه تقويم رسمى شب اول اسفند است كه آنرا شب اسبند رعينى يا زراعتى مىنامند و عقيده دارند هر سال ده پانزده روز قبل از رسيدن اسفند باد معتدل مىوزد كه به آن ‹باد اسبند› مىگويند و آنرا پيك بهار مىدانند .
در اين شب دكاندارها دكانها را چراغانى مىكنند. آرايش دكانهاى سبزىفروشى بسيار زيبا صورت مىگيرد. آجيلفروشان براى اسبندى آجيل آچار درست مىكنند و خوردن اين آجيل در اين شب رسم است .
اهالى كاشان در اين شب براى شام پلو مىپزند و پلو ماهى دودى يا چلو با كوكو مىپزند يا كشمشپلو مىخورند. پنير و ماست نيز بر سر سفره براى شگون مىگذارند . معتقدند در اين شب نبايد تخممرغ خوردو بايد آنرا در خانه نگاه داشت .
مراسم ازدواج
ازدواج با خواستگارى آغاز مىشود. اگر والدين دختر موافقت خود را اعلام نمايند . داماد در شبى خوشيمن خوانچه به خانه ٔ عروس مىفرستد. اين خوانچه از شيريني، يك جلد قرآن، آئينه، سبزي، شربت، حنا، هل، ميخك، دارچين، نمك، كندر، تخممرغ، شانه، اسفند و ابريشم هفترنگ است. اين شكل از مراسم بيشتر از جندق مشاهده مىشود .
هنگام بردن خوانچه كسى پيشاپيش گروه قصيدهاى در مدح ائمه اطهار مىخواند و بقيه صلوات مىفرستند. و وارد خانه عروس مىشوند. بعد از اين مرحله مراسم عقد با حضور بستگان دو طرف برگزار مىشود. در اين مراسم زنى با سوزن خياطى ابريشم هفت رنگ را به سر عروس و داماد مىكشد يعنى آنها را بههم مىدوزد تا پيوند آنها ابدى شود .
صبح روز بعد دو مرد و دو زن از بستگان عروس و داماد مردم را براى صرف چاى و شيرينى دعوت مىكنند. به اين رسم طلبون مىگويند. در اين مجلس يك زن خوششانس حلقهاى بهدست عروس و كفشى به پاى او مىكند. سه روز بعد مجلس سيمان عروس برگزار مىشود كه مردها در خانه داماد و زنها درخانه عروس جمع مىشوند .
مراسم زفاف و بردن عروس سه چهار روز بعد از عقد يا چند ماه و حتى دو سال هم مىتواند طول بكشد. يك هفته پيش از آن مراسم رخت برون و يك روز پيش مراسم آرايش عروس برگزار مىشود. سپس عروس را به حمام مىبرند و حنابندان انجام مىشود. همين مراسم بهطور جداگانه براى داماد برگزار مىشود. سپس همه به خانه ٔ عروس مىروند و داماد يكى دو ساعت كنار عروس مىنشيند و زنها براى ديدن عروس مىآيند و سر و صدا را مىاندازند. سپس داماد بهخانه ٔ مىرود تا مقدمات را فراهم كنند اواخر شب داماد و عدهاى از مدعوين به خانه عروس رفته تا عروس را بياورند. اين مراسم با دايره دمبك و غزلخوانى برگزار مىشود. عروس را از زير قرآن رد مىكنند و زنى آئينه بزرگى روبهروى صورت عروس مىگيرد. عروس از پدر و مادر خود خداحافظى مىكند. و مردها با قصيده و غزلخوانى از جلو و زنها با گفتن هولولو و شاباش از ؟؟؟ بهسمت خانه داماد بهراه مىافتند. مقابل خانه داماد عروس مىايستد تا داماد پاانداز را تقديم كند. سپس داماد چند انار يا سيب به سمت عروس پرت مىكند. جلو در خانه داماد عروس را در آغوش مىگيرد و به حجله مىبرد. دائى يا عموى عروس وارد حجله مىشود و سوره الرحمن تلاوت مىكند و سر عروس و داماد را بههم مىزند تا خجالت آنها بريزد. جمعيت متفرق مىشوند. داماد و عروس بايد با آفتابه لگن پاى يكديگر را بشويند. داماد اين آب را به چهارگوشه خانه مىريزد .
روز بعد والدين عروس ناهار مىفرستند و اقوام هديهاى بهنام در حجلگى مىبرند .
مراسم نوروز
چهارشنبهسورى
غروب سهشنبه آخر سال بانوى خانه بوتهاى را آتش مىزد و آنرا در كوچه مىانداخت. كوزه آبى با چند دانه اسفند هم روى آتش مىريخت تا بلا دور شود. شب چهارشنبهسورى فالگوشى و فالكوزه انجام مىشد .
تحويل سال
شب عيد نوروز را پلو مىپختند. سفره پهن مىكردند و انواع خوراكىها استفاده مىشد .
سنت هاي پايدار محرم در استان اصفهان
در اصفهان از شب اول ماه محرم مراسم عزاداري براي امام حسين عليه السلام شروع مي شود. قبل از شروع ماه مردم اصفهان شروع به سياهپوش كردن تكايا و حسينيه ها مي كنند .
در اصفهان هر محله دسته عزاداري مخصوص به خود را دارد كه غالباً نام محله را روي دسته مي گذارند . دسته هاي چهارسو، لومبان، در كوش و طوقچي هر كدام نام محله هاي قديمي و معروفي در اصفهان است. در شب هاي محرم دسته هاي عزاداري به محله هاي يكديگر مي روند و به طور مشترك با سينه زن هاي ميهمان شان از محله ديگر، مراسم را با هم برپا مي كنند .
سقاخواني در ايام محرم
بسياري از ارادتمندان به امام حسين عليه السلام در حالي كه با يك دست مشك آب و با دست ديگر كاسه اي در دست دارند به ياد تشنه لبان كربلا، عزاداران را سيراب مي كنند .
برخي از سقايان در گذشته اشعاري نيز در دستگاه ها و آوازهاي دشتي و بيات و غيره مي خواندند .
نظير اين گروه از جمله گروه ضيغم و نوش آباد هنوز در كاشان و نوش آباد آران و بيدگل فعاليت دارند و يكي از قديمي ترين گروه هاي سنتي آيين هاي عزاداري اين مناطق هستند .
آيين فرات خواني كه هنوز در كاشان و بويژه مناطق خشك كويري مرسوم است، خواننده اشعاري را بر آب فرات مي خواند، به طوري كه واقعه غم انگيز كربلا را در ذهن تجسم مي كند اين آيين نوعي آيين سوگ و مويه است كه بيشتر در آواز دشتي اجرا مي شود .
پيش خواني نيز يكي از آيين هاي مناطق روستاهاي كوهستاني كاشان و برخي مناطق است كه شكل خواندن آن شبيه سقاخواني است، ولي محتواي شعري آن تفاوت دارد. در برخي از اشعار اين آيين، شخص پيش خوان به طبيعت از سوگ حسين عليه السلام گلايه مي كند .
روستاهاي كوهستاني وش، ابيانه و هنجن و تعداد ديگري از روستاهاي كوهستاني كاشان و نطنز اين نوع اشعار را مي خوانند و برعكس در مناطق كويري بيشتر فرات خواني رايج است .
آيين زنگ حيدري يكي از آيين هاي كهن منطقه است كه نوعي آرايه ادبي به حساب مي آيد و بيشتر در گذشته در نوش آباد آران و بيدگل مرسوم بوده، ولي حدود نيم قرن است كه ديگر اجرا نمي شود .
در اين آيين زنگ كهني را به پايه منبر مسجد مي بسته اند و سقاخوان ها پاي زنگ مي نشستند و به اشعار خواننده زنگ حيدري گوش فرا مي دادند .
آيين تعزيه خواني يكي ديگر از آيين هاي مرسوم كاشان، نطنز، اردستان و آران و بيدگل بويژه نوش آباد است كه در سال هاي اخير با سبكي جديد به لحاظ محتوايي و فضاسازي با نام علقمه در تعزيت حضرت عباس عليه السلام و رديف هاي آوازهاي ماهور، دشتي، ابوعطا، چهارگاه و شور بغداد اجرا مي شود .
آيين سنج زني يا سنگ زني نمايش سنگ زدن گروهي در مخالفت با سپاه ملعون شمر به قصد تازاندن اسبان خود بر پيكر بي جان ياران حسين عليه السلام است . دراين مراسم، گروهي به شكل نمادين با چوب هايي كه به آنها سنگ يا سنج گفته مي شود و در كف گرفته و به حركت در مي آوردند و اشعار خاصي با گويش محلي مي خواندند. اين آيين در روشا و مناطقي از آران و بيدگل هنوز هم به شيوه اي ديگر رايج است .
آيين سنگ زني و يا سنج زني در ديگر مناطق اين ديار از جمله ابيانه نطنز نيز كه به آن جاق جاقه زني يا جقجقه زني گفته مي شود با شكلي متفاوت از ساير نقاط اين منطقه اجرا مي شود .
آيين وداع خواني يكي از سوزناك ترين قسمت هاي يك تعزيه است كه به صورت گروه خواني در برخي نقاط كاشان و اطراف آن در عزاداري حسين عليه السلام و برادر بزرگوارش حضرت ابوالفضل عليه السلام اجرا مي شود .
آيين بحر طويل خواني نوعي از صنعت شهري است كه به صورت عموم در محرم و به صورت خاص در تعزيه از سوي برخي گروه ها در اين منطقه اجرا مي شود .
آيين خيل عرب، نمادي از حركت طايفه بني اسد است، حركتي كه بعد از جنايت سپاهيان يزيد بن معاويه و زماني كه سپاهيان دشمن از صحراي كربلا رفتند، پيكرهاي شهدا بر زمين مانده بود و كسي جرأت به خاك سپاري آنها را نداشت. زنان طايفه بني اسد كه در نزديكي زمين كربلا زندگي مي كردند با بيل، چوب و هر وسيله ديگر به طرف دشت كربلا رفتند تا پيكرهاي شهدا را به خاك سپارند .
اين آيين به صورت نمادين در نوش آباد آران و بيدگل اجرا مي شود و در آن گروهي عزادار در حالي كه لباس سفيد عربي بر تن دارند، با ضربات ريتم دار ني هاي چوبي، اشعاري موزون مي خوانند و با اجراي ريتم و آهنگ سوگ و مويه خود را در غم جانگداز شهادت امام حسين عليه السلام و اصحاب باوفايش به نمايش مي گذارند .
در كاشان و برخي از شهرستان هاي همجوار آن از جمله زواره اردستان علاوه بر استفاده از علائم و ادوات عزاداري همچون نخل، علم و كتل هرساله كاروان هاي شترسوار از عزاداران سياهپوش همراه با خيمه گاه حسيني به راه مي افتند و در سوگ آن حضرت به عزاداري مي پردازند.
موسیقی
موسیقی دانان اصفهانی در طول سالیان متوالی سبک خاصی به وجود آورده اند که به مکتب اصفهانی یا سبک اصفهانی شهره است. در پنجاه سال اخیر هر جا صحبت از موسیقی اصیل ایرانی میشود، نام تاج اصفهانی و صدای گرم او بر سرزبان است. سلیقه او در انتخاب اشعار، تلفیق شعر و موسیقی باعث اعجاب است. مشهورترین کار او در صفحه ”همایون“ است که در موسیقی ایران هم چنان بیرقیب است. او صفحات خود را با استاد حسن کسایی (استاد مسلم نی) و نیز استاد جلیل شهناز که در نواختن تار سبکی بیبدیل ابداع نمود، اجرا کرده است. در مکتب اصفهان برای ۷ اصل زیر در آوزاهخوانی اعتبار قائل شده اند:
۱- انتخاب شعر
۲- تلفیق شعر و موسیقی
۳- ابداع و تنوع ملودی
۴- ادوات وتنوع تحریر
۵- جملهبندی
۶- همسازی (هم نوایی با خواننده)
۷- ابداع (خلاقیت)
در موسیقی ایرانی خوانندگان مکتب اصفهان روی بیان دقیق شعر تاکید دارند و آواز نا مفهوم را دارای کاستی می دانند ولی خوانندگانی که حتی نشان هایی از مکتب اصفهان در آوازشان دیده می شود؛ هم هستند که گاهی تشخیص شعری که می خوانند، برای شنونده مشکل است. استادانی چون عبدالحیم اصفهانی، نایب اسدالله و میرزاحسین ساعتساز و حاج عندلیب از موسیقی دانان بزرگ این خطه هستند که شاگردان بزرگی را پرورش داده اند.