توازنی ماندگار در پیکره وزارت میراث فرهنگی پدید آورید
باستان شناسان در نامه ای از وزیر میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی خواستند تا توازنی ماندگار و شدنی میان پیکره وزارتخانه پدید آوردید تا چون گذشته، از این بی توازنی رنج نبرد.
به گزارش ناظم نیوز، در نامه جامعه باستان شناسی کشور به ضرغامی وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی آمده است: مایلیم به نمایندگی جمعی از باستانشناسان ایرانی و به عنوان فرزندان این آب و خاک که تعلق قلبی و اخلاقی به آن داریم و به اعتبار میراث کهنی که بر آن میبالیم و بر آن آگاهی و دانشی داریم، در خصوص میراث فرهنگی و سرمایههای تمدنی کشور، کوتاه با شما سخن بگوییم. بدرستی اشاره کردید، میراث فرهنگی به مثابه عاملی برای تقویت هویت ملّی است و تاکنون وزارت، حیاط خلوت دولتها بوده و زخم خورده از تصمیمات کارشناسی نشده و سلیقهای مدیرانی سیاسی است که به اشتباه به این حریم و حدود گام نهادند.
شما بخشی از مشکلات و آسیبهای این وزارتخانه را بدرستی بیان کردید، شنیدیم و ما را بر این باور رساندید که هم خود تا حدّی به آنچه مأموریت یافتهاید، آگاهی دارید و هم ما میتوانیم در این حوزه از دغدغهها و مشکلات موجود سخن بگوییم و برای برون رفت، راهی بیابیم. جناب آقای ضرغامی، شما با پیشینهای کاری در حوزه فرهنگ، امروزه به رسالتی تاریخی مأمور شدهاید.
نگاهبانی و معرفی سرمایههای فرهنگی یک ملّت فرصتی ارزشمند و امروزه در اختیار شماست تا با قدرشناسی، آگاهی، برنامه و تدبیر به آن بپردازید. در برنامه و سخنان شما جای خالی توجه به میراث فرهنگی و برنامهای مدوّن برای پژوهش و حفاظت از آثار تاریخی آشکارا دیده میشود.
از شما تقاضا میشود کارشناسان آگاه و بادانشی که عموماً سرخورده از شرایط تلخ اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور هستند را بخوانید، از آنان مشاوره بگیرید، برنامه و کار بخواهید و مدعیان بیمایه کارشناسی و مدیریت را از که احتمالاً چون همیشه، همه جا حاضرند، از محیط مدیریتی و تصمیم گیری خود دور کنید وگرنه تغییری حاصل نخواهد شد.
تغییر الزاماً نیازمند برنامه و نیروی کاردان است و شعار دادن تاریخ انقضا دارد. تقاضا داریم از تصمیمهای کارشناسی نشده و شتابزده بپرهیزید و در پی تدوین برنامهای جامع باشید که بتواند چشم انداز آینده میراث فرهنگی و تمدنی ایران را تأمین کند. این خیر شما و صلاح مملکت است. چنانچه کارشناسانی آگاه به تاریخ و فرهنگ در کنار شما میبودند، احتمالاً آن اشتباه روایی در صحن علنی مجلس اتفاق نمیافتاد.
جناب آقای ضرغامی، پایه و بنیان گردشگری کشور، میراث فرهنگی و طبیعی است و جنس گردشگر ایران عمدتاً فرهنگی و تاریخی است. از شما که به ارزش و جایگاه فرهنگ و میراث فرهنگی آگاهید، توقع میرود توازنی ماندگار و شدنی میان پیکرۀ وزارتخانه پدید آوردید تا چون گذشته، از این بی توازنی رنج نبرد. تاکنون برخی این بی توازنی را بهانهای برای نپرداختن به هر کدام از اجزا این پیکر کردهاند.
جناب آقای ضرغامی، نیک میدانید میراث فرهنگی تنها تپههای باستانی، بناهای تاریخی و اشیا موزهای نیست. میراث ناملموس، آئینها و مناسک، تجربههای مدیریتی و حکمرانی، متفکران و دانشمندان، الگوهای رفتاری و زیستی، هنرها و بسیار تا بسیار عناصر فرهنگی دیگر همگی در شمول میراث تمدنی، فکری و رفتاری نیاکان ما هستند. انتظار ما این است که نگاه شما به میراث فرهنگی به سبب جایگاهی که بر آن ایستادهاید دقیقتر و جامعتر باشد و با بهره گیری از رأی و نظر صاحبنظران و کارشناسان این حوزه برای آسیبهای فرهنگی و غیرفرهنگی کشور راه حلهایی بیابید. میراث فرهنگی میتواند آنچنان که به مثابه دانایی و آگاهی است، به مثابه اقتصاد و دیپلماسی نیز باشد. متأسفانه، میراث فرهنگی و گردشگری در نزد کلیت حاکمیت به خوبی تعریف و تبیین نشده است و ظرفیتهای آن معطل مانده است.
چه کسی بهتر از وزیر میراث فرهنگی و گردشگری میتواند پیشرو در چنین شناختی باشد. برقراری ارتباط مؤثر با مراجع تقلید، شورای نگهبان، مجلس و بویژه مرکز پژوهشهای آن، سازمان اوقاف و امور خیریه و دیگر نهادهای بالادستی و حتی شوراهای شهر و روستا که رأی و نظر آنها در صیانت و حفاظت از میراث فرهنگی و تمدنی کشور اثرگذار است، تاکنون جدی گرفته نشده و میبایست از این ظرفیتها بهره جُست.
جناب آقای ضرغامی، مواریث فرهنگی و تمدنی کشور در دهههای گذشته از وجود نهادهای موازی به شدت آسیب دیده است. کم نیستند بناهای تاریخی که در اختیار وزارتخانهها و نهادهایی چون سازمان اوقاف، بانکها، نهادهای نظامی، قضائی، دانشگاهها و نظایر اینها هستند و کمترین نظارتی از سوی وزارتخانه بر آنها نمیشود. فرصتهای آزمون و خطا در این حوزه به سر آمده است و ضرورت دارد تولیت مواریث فرهنگی کشور به گونهای ساماندهی شود که چابک، یکپارچه و کارآمد شود و این مهم همت چون شما را میطلبد.
جناب آقای ضرغامی، میراث فرهنگی مانع و ضد توسعه نیست بلکه این سو مدیریت است که توسعه و میراث فرهنگی را در برابر هم قرار داده است. متأسفانه، قلبهایمان آکنده از دردهایی است که از تخریب میراث فرهنگی و معنوی و آثار تمدنی کشورمان به بهانه توسعه، عمران و آبادانی شهرها و روستاهای کشور نشأت گرفته است. تجربه تاریخی و موفق کشورهایی که در مسیر توسعه گام نهادهاند را مطالعه کنید و با آنچه بر سر مواریث فرهنگی کشور ما رفته است بسنجید تا پهنه و ژرفای فاجعه را ببینید. امید میرود، برخلاف آنچه گذشتگان در این حوزه کردند و به سخن و نگاه کارشناسان و صاحبنظران پشت پا زدند، به نظراتشان وقعی بنهید، آنان را فرا بخوانید و برای روزهای بهتر مواریث فرهنگی کشور جریانی قدرتمند و پایدار پدید آورید.