اصل ماجرای اربعین یک قاب ماندگار است/جذابیت عکاسی از ارمنی و سنّی
محمد محسنیفر معتقد است پیاده روی اربعین حسینی یک اتفاق بزرگ در حال رخ دادن است که آدمها را از گوشه و کنار جهان دورهم جمع میکند تا به واقعه مهم جهانی بیانجامد.
محمد محسنی فر هنرمند عکاس جوان که از سال ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۸ در پیادهروی اربعین حضور داشته و به عکاسی پرداخته است، درباره سوژههای جذاب در پیاده روی اربعین به ناظم نیوز گفت: شاید اولین سوژهای که به آن برای عکاسی جذب شدم و برایم جذابیت داشت، حضور افراد پیر و جوان از ادیان مختلف مثل ارمنیها و اهل تسنن در این مراسم بزرگ بود. ارمنیها یک موکب معروف در این مراسم دارند و طی یک دهه داخل حرمهای متبرکه به عزاداری میپردازند. اینها سوژههایی هستند که غیر از سوژههای دیگر چون حضور کودکان و افراد کمتوان، بیش از همه برای من جذابیت دارد. همچنین مردمی که از کشورهای اروپایی و آمریکایی و پیرمردها و پیرزنهایی که هر کدام اعتقادی به اربعین دارند، از دیگر سوژههای جذاب پیادهروی اربعین هستند.
وی که سال گذشته به دلیل شیوع کرونا و امسال به دلیل سرباز بودن نتوانسته برای عکاسی از پیادهروی اربعین به عراق برود، درباره اینکه آیا در میانه عکاسی در اربعین، سوژهای را از دست داده که آرزوی ثبت آن را داشته باشد، بیان کرد: در زمانی که برای عکاسی از اربعین میرفتم، همیشه سعی کردم اجازه ندهم سوژهای که قصد ثبت آن را داشتم، از دستم خارج شود و اگر میشد حتماً مشابه آن را ثبت میکردم. آن سوژهای که همیشه دوست دارم آن را در پیاده روی اربعین ثبت کنم، اهل تسنن هستند و البته چند فریم از آنها در حین نماز خواندن در حرم حضرت عباس (ع) گرفتهام اما میخواستم بسیار دقیق و موشکافانه به این سوژه بپردازم که تاکنون فرصتی دست نداده است چراکه پیدا کردن آنها در میان عزاداران حسینی دشوار است.
محسنی فر در پاسخ به این پرسش که چطور میشود قابی ماندگار از اربعین و موضوعات این چنینی ثبت کرد، گفت: اصل ماجرای اربعین یک قاب ماندگار است، چون یکی از بزرگترین رویدادهای جهانی است که هر سال در حال رخ دادن است. اگر از مساله دینی و مذهبی آن نیز بگذریم، نگاه میکنیم که این رویداد، یک اتفاق بزرگ در حال رخ دادن است که آدمها را از گوشه و کنار جهان دورهم جمع میکند تا به یک واقعه مهم جهانی بیانجامد. این آدمها یک دغدغه و نیتی دارند که به عراق آمدند و این نیتشان به این موضوع ضریب میدهد و همه اینها یک قاب ماندگار درست میکنند. بنابراین یکسری افراد و سوژهها هستند که اگر به صورت عکاسانه به آنها پرداخته شود، قاعدتاً عکسهای ماندگاری نیز ثبت خواهد شد.
وی با ذکر خاطرهای درباره سوژههای جذابی که هم آنها را ثبت کرده و هم حالش با آنها خوب شده است، نیز اظهار کرد: معمولاً عکاسهایی که برای عکاسی از مراسم اربعین میروند ابتدا نجف، سپس وادی السلام، بعد مسیر پیادهروی و در نهایت اربعین در کربلا و عزاداری در حرم را عکاسی میکنند. یکی از سالهایی که به برای عکاسی رفته بودم، دو سه روز زودتر رسیدم و یک روز مانده به اربعین همه موضوعاتی که مدنظرم بود، گرفته بودم. داخل حرم حضرت عباس (ع) شدم تا سوژههایی را پیدا کنم و همانطور که میگشتم، زاویهای از ضریح را برای عکاسی پیدا کردم اما در ورودی شلوغ بود و خادمان هم اجازه ورود نمیدادند. به دنبال دری گشتم که بتوانم داخل شوم و دری را پیدا کردم که کمتر از آنجا رفت و آمد میشد؛ خواستم وارد شوم که خادمان من را دیدند و میگفتند که از آنجا ورود ممنوع است اما ۲ نفر از آنها من را همراهی کردند که داخل بروم و گفتند چون کسی از عکاسها از این در برای عکاسی نمیآید من را برای عکاسی به داخل میبرند.
این هنرمند عکاس ادامه داد: وقتی کار عکاسی تمام شد، از همان در خارج شدم که ناگهان با صحنهای جالب مواجه شدم. روبروی آن در، جایی بود که پردهای قرار داشت و مربوط به بخش خانمها بود که اگر آن پرده را پایین میکشیدند میتوانستند ضریح حضرت عباس (ع) را ببینند. برخی از خانمها میآمدند و سلام میدادند و میرفتند اما پیرزنی بود که مات و مبهوت ضریح مانده بود و داشت زیر لب دعا میخواند و صحبت میکرد. تا قبل از آن فکر میکردم سوژههای جذاب برای عکاسی در اربعین کودکان و افراد کمتوان هستند اما آن پیرزن به دلیل ازدحام زیاد نمیتوانست داخل برود و در همان نقطه طلایی ایستاده بود و داشت دعا میکرد که برای من سوژهای جذاب بود و حالم نیز خوب شد.
وی، سختی مسیر برای زائران اربعین را تمام معنای پیادهروی اربعین دانست و افزود: این مسیر خیلی سخت است و تمام معنا و حس و حال این مسیر در سختیهایش است و اگر این سختیها نباشد، معنا و مفهوم اربعین و پیادهروی از بین میرود و لذتی نیز از آن وجود نخواهد داشت.
محسنیفر در پایان به خاطرهای دیگر از عکاسی اربعین اشاره کرد و گفت: من با هادی هیربدوش معمولاً بدون هماهنگی هر دوره اربعین را با هم عکاسی میکردیم. سال ۹۵ بود که کارم تمام شده بود و هادی با من تماس گرفت تا به جایی از حرم بروم. داخل فضای تل زینبیه رفتیم زمانی که در حال ساختن صحن جدیدش بودند. یک بالابر گذاشته بودند و عکاسها به نوبت برای عکاسی از نمای بالای حرم روی آن میرفتند. من خدا خدا میکردم که زمان عکاسی من به غروب بیفتد که همینگونه هم شد و نوبت عکاسی من به غروب افتاد و توانستم نماهای خوبی از بالای حرم و بین الحرمین ثبت کنم.