تجارت

تا یار که را خواهد و میلش به که باشد

ناظم نیوز: بسياري از ما با هنرمندان بزرگ كشورمان خاطره داريم و با برخي از آنها از كودكي بزرگ شده‌ايم ولي حالا مدتهاست كه برخي از آنها را در عرصه هنر نمي‌بينيم و از اين بابت بايد افسوس خورد كه چرا هنرمندان اصيل و تاثيرگذار سينماي كشور، بايد يكي پس از ديگري كم‌كار شده يا كار را كنار بگذارند.

به گزارش ناظم نیوز، يكي از اين هنرمندان محبوب و دوست‌داشتني حميد جبلي است كه قطعا اگر سال‌ها هم فعاليت نكند، بازهم محبوب خواهد ماند چرا كه خاطراتي براي ما ساخته كه هرگز فراموش نمي‌شود. او که در بیشتر عرصه‌های هنری صاحب تجربه است، در ادامه فعالیت‌های نوشتاری‌اش، بخشی از خاطرات خود را منتشر کرده است. البته این خاطرات همه متعلق به زمان کودکی اوست که در کتابی 2 جلدی با نام خاطرات پسربچه 60 ساله، به چاپ رسیده است. هر 2 جلد این کتاب به چاپ چندم رسیده‌اند. خواندن این 2 کتاب برای خوانندگانی که دوستدار داستان هستند، هم لذت‌بخش است و هم نوستالژیک و البته این پرسش جدی را هم به همراه دارد که چرا او خاطرات بزرگسالی‌اش را منتشر نکرده است!؟ انتشار این 2 کتاب سبب شد تا گفتگویي کوتاه با این هنرمند داشته باشیم. سعی کردیم آنچه را ناگفته مانده، از خلال پرسش‌های‌مان مطرح کنیم ولی او هم با هوشمندی خاص خودش، گفتن بعضی چیزها را به بعدها موکول کرد. اولین بار که با حمید جبلی درباره کتاب خاطراتش صحبت کردیم، او خبر داد که خاطرات دوره کودکی و نوجوانی‌اش در 3 جلد منتشر خواهد شد. مدتی بعد جلد اول منتشر و با موفقیتی چشمگیر روبرو شد ولی گفته شد که 2 جلد بعدی در یک کتاب منتشر خواهند شد. اولین کنجکاوی ما این بود که بر سر جلد سوم خاطرات او چه آمده است!؟ جلد اول و دوم کتاب خاطرات پسر بچه 60 ساله، از سوی نشر پرنیان منتشر شده است و با حميد جبلي در اين رابطه به گفتگو نشستيم…

-در ابتدا برايمان بگوييد كه چه شد جلد دوم و سوم كتاب به يكباره به يك جلد تبديل شد!؟
*جلد سوم و حتی چهارم هم آماده چاپ است ولی چه کنیم که کاغذ نداریم! نه برای کتاب داستان که حتی نشریات هم با این مشکل دست و پنجه نرم می‌کنند و باید نگران قیمت تمام‌شده کتاب باشیم. چند درصد کتاب می‌خوانند اگر قیمت چندین برابر بشود؟ در نتيجه اين نگراني فقط جلد اول و دوم را چاپ كرديم و منتظريم ببينيم شرايط چطور مي‌شود.

-در اين بين آیا در میان خاطرات کودکی‌تان خاطراتی هستند که به دلایلی مثلا ممیزی حذف شده باشند؟
*سال‌های دورتر از امروز یکی از مسئولان محترم فرهنگی در جمع فیلمنامه‌نویسان گفت سانسور را خودتان قبول کردید و ذهن و فکر و احساس‌تان عوض شده است. من گفتم من دیگر رویاها و خواب‌هایم سانسور می‌شود. حتی در خواب می‌دانم به چه چیزهایی و چرا نزدیک نشوم. یکی از رویاهای شیرینی که از بچگی می‌دیدم، پرواز بود، بر فراز جنگل، رودخانه و حتی شهرها. بعضی وقت‌ها تا نزدیک ابرها می‌رفتم و روی ابرها مثل تشکی می‌خوابیدم که خستگی‌ام در برود و دوباره پرواز می‌کردم. یک شب فرشته‌ای بدحجاب و بدلباس روی ابرها کنارم آمد و لبخند زد و من آنقدر از عاقبت کار ترسیدم! درواقع مي‌خواهم بگويم كه خودمان به يك حودسانسوري دائمي رسيده‌ايم.

-مخاطبان این کتاب‌ها چه کسانی هستند؟ بچه‌های دیروز که دل‌شان برای حال و هوای کودکی تنگ شده یا بچه‌های امروز؟
*این موضوعی است كه در آغاز برای خودم هم جای سوال داشت. اول نمی‌دانستم و فقط فکر می‌کردم بچه‌های چند دهه پیش به دلیل وجود خاطراتی از آدامس یک ریالی، شانسی، فوتینا، چرخ و فلکی دوره‌گرد که ما را به آسمان می‌بُرد، با این قصه‌ها ارتباط برقرار کنند ولی تازه فهمیدم کودکان و نوجوان به عنوان داستان آنها را می‌خوانند. دوستی دارم که پسرش چندان خواندن و نوشتن بلد نیست ولی پدرش را مجبور می‌کند که هر شب یکی‌دو قصه از این کتاب را برایش بخواند. او خوشحال می‌شود که با دوران کودکی پدرش و شرایط آن زمان آشنا می‌شود ولی مشکلش این است که تا صبح درباره جزییات از او سوال می‌کند و این دوستم خواهش کرده که جلد سوم را به او ندهم!

-یکی از ویژگی‌های دوست‌داشتنی این کتاب‌ها حضور چهره‌های محبوب و شناخته‌شده‌ای مانند دکتر گل گلاب و فرهاد مهراد است که خواننده دوست دارد درباره آنان بداند… از میان شخصیت‌های فرهنگی که با آنان مرتبط بوده‌ايد، چگونه این 2 شخصیت را برای حضور در کتاب خاطرات‌تان انتخاب کرديد؟
*من هنوز دبستان هم نرفته بودم و آنها دوستان پدرم بودند. فرد دیگری را نمی‌شناختم. بعدا مفصل راجع به آدم‌های فرهنگی هنری و مشاهیری که با آنها آشنا شدم، برایتان می‌گویم.

-خاطرات شما فقط داستان‌هایی شیرین نیستند. این خاطرات بخشی از تاریخ هنر ما محسوب می‌شوند و شما جزو هنرمندانی هستيد که در دوره طلایی کانون پروش فکری در این مکان آموزش دیده‌ايد و طبیعتا خاطراتی که از این مجموعه داريد، نه تنها بخشی از تاریخ شفاهی هنر ماست بلکه برای پژوهشگران و برنامه‌ریزان فرهنگی هم می‌تواند کارگشا باشد…
*اگر بخواهیم درباره کانون صحبت کنیم، خودش چندین کتاب است که یادداشت‌هایش را دارم. بزرگانی که بر روح و ذهن ما تاثیرگذار بودند و الان بخش عظیم هنرمندان رشته‌های مختلف، نمایانگر آن دوران است. ولي هنوز تصميمي در اين رابطه ندارم اما خيلي دوست دارم كه اين كار را هم انجام بدهم.
-پرسش بعدی ما درباره دنیای عروسک‌هاست، دنیایی که حمید جبلی سال‌هاست با آن آشناست…
*وای بر من که انگار ده برابر عمرم، زندگی کردم. دنیای عروسکی و عروسک‌هایی که ما با هم زندگی کردیم، عدد و معدودی ندارد. مخاطب شاید همین چند عروسک معروف را بشناسد ولی من نصف عمرم را پشت این لته‌های چوبی عروسکی گذراندم. آن طرف رنگ‌های پرنشاط و متنوع داشت و طرف ما پر از تراشه و چوب و میخ‌هایی که به دست و بال‌مان می‌گرفت. از قصه‌ها خیلی دور شدیم.

-حالا که دور شده‌ایم اجازه بدهید کمی هم از گروه تئاتر بازی، بدانیم… تجربیات متفاوتی که با این گروه داشتید؟
*همه چیز را دنبال کردید. گروه تئاتر بازی که توسط آتیلا پسیانی شکل گرفت، حدود 40 سال است که فعالیت می‌کند و من در این مدت عکاس گروه بودم. دوستان عکاس می‌دانند عکاسی با نگاتیو و حساسیت ثابت و نورهای کم یا حرکت بازیگران، سرعت شاتر و… یعنی چه که البته آن عکس‌ها را قرار است یک روز به کمک آتیلای عزیز چاپ کنیم.

-حالا که به دنیای بزرگسالی وارد شده‌ایم، از زنده‌ياد رضا ژیان هم یاد کنیم، از همکاری‌هایی که با ایشان داشتید و پروژه‌هایی که با هم کار کردید؟
*رضا نه تنها بازیگری بسیار عجیب و استثنایی بود، بلکه رفیق و دوست مهربان و راهنمای همه ما بود. من، اکبر عبدی و خیلی از بازیگران دیگر. اولین کار حرفه‌ای ما در سال 58 سریال مثل‌آباد بود که او با همسرش زویا زاکاریان آن را کار کردند. مگر می‌شود رضا را در چند خط تعریف کرد؟ او زندگی بود. نمایش بود، انسان بود. من و محمد ژیان سال‌هاست که درباره او می‌نویسیم. امیدوارم نسل جوان هم با او آشنا شود.

-و به عنوان آخرین پرسش بعضی معتقدند شما هم سبک و سیاق سعدی را دارید… آنها باور دارند که سعدی سفرهای متعدد نکرده و بلکه سفرنامه‌هایش ساخته ذهن خلاقه‌اش هستند. خاطرات شما چقدر واقعی هستند؟
*تا یار که را خواهد و میلش به که باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا