اين روزها هنوزهم گلايهها از انتشار عكس فرامرز صديقي ادامه دارد و بسياري بر اين باور هستند كه نبايد عكس هنرمندان محبوب كه جالا به هر دليلي، چه بيماري و چه كهولت سن، شكسته شدهاند، منتشر شود. بعد از انتشار اين عكس، رضا رويگري كه در سالهاي اخير سختيهاي فراواني كشيده است هم به جمع منتقدان اضافه شد و گفت كه از او نيز بارها بدون اجازه عكسهايي منتشر شده كه او را آزردهخاطر كرده است. حالا هم غلامحسین لطفی ديگر هنرمند پیشکسوت کشورمان که سالهاست در قاب تلویزیون دیده نمیشود نسبت به اين موضوع واكنش نشان داده استـ هرچند او دلیل این غیبت طولانی را اینگونه تعبیر میکند كه عدهای از قدیمیها دیگر تمایلی به کار کردن ندارند چرا که به آتها نه دستمزد خوبي میدهند و نه نقشهای خوبی برایشان وجود دارد. او در عین حال در بخشی از صحبتهایش میگوید حتما دیگر نیازی به ما ندارند که نیستیم، وگرنه ما مخلص مردم و عاشق مردم هستیم. غلامحسین لطفی با اینکه از به کار بردن واژه کنار گذاشته شدن، در قبال برخی هنرمندان دلخور است، در عین حال ميگويد كه هنور هم میتوانیم کار کنیم، فقط کمی پا به سن گذاشتهایم.
-خیلی وقت است كه در تلویزیون نیستید! چرا؟ هنوز در شهر قزوین سکونت دارید؟
*بله، هنوز در قزوین زندگی میکنم. اینکه آدمها پیدایشان نیست لابد یک عده نمیخواهند که آدم پیدایش باشد، وگرنه هنرپیشه یا کارگردان همیشه باید فعالیت داشته باشد. من زمانی روزی 3 فیلم سینمایی بازی میکردم و همه منتظرم بودند، اینکه الان نیستم خواسته من نیست.
-مدتی است برخی از هنرمندان تلویزیون به حاشیه رانده شدهاند و دیگر حضور ندارند! شما نظرتان در این زمینه چیست؟
*لازم میدانم اول این توضیح را بدهم که من شبها که صفحه شخصیام را چک میکنم، صفحهای به نام هنرپیشههایی که کنار گذاشته شدهاند، تشکیل شده که در آن اسم من هم هست! من میخواهم بگویم آقا، خانم یا موسسهای که عکسهای ما را میگذارید، شما کاملا اشتباه میکنید، ما را کنار نگذاشتهاند، ما خودمان کار نمیکنیم. هنرمندی مثل آقای فردوس کاویانی، بیمار است و نمی تواند کار کند یا شاید هم اصلا به ایشان مراجعه نمیکنید که کار کند، چرا میگویید به ما توجه نمی شود!؟ خیر، آدمهایی که قرار است به ما توجه کنند، به صراحت میگویم که انگشت کوچک دست من هم نمیشوند، چه به لحاظ شخصیتی، کاری، فکری و بقیه مسائل… بنابراین آنها بلد نیستند مرا کنار بگذارند نه اینکه نمیخواهند، اصلا کنار بگذارند، برایم اهمیتی ندارد. من خودم نمیخواهم کار کنم چون شرایط، شرایط خوبی نیست.
-چرا مانند گذشته تمایل چندانی به کار کردن ندارید؟ به شرایط تلویزیون برمیگردد یا یک نگاه شخصی است؟
*نه دستمزد خوب میدهند و نه نقشهای خوبی برای ما وجود دارد! من جزو هنرپیشههایی هستم که تا نقشم را دوست نداشته باشم، به هر قیمتی قبول نمیکنم و اقدام به بازی نمیکنم. حتی اگر بگویند دقیقه ای ۱۰۰ میلیارد میدهیم اما نقشی که تکست (متن) نداری را بازی کن، اگر از گرسنگی بمیرم هم این کار را نمیکنم و هرگز قبول نمیکنم. آنجا که عکسهای ما را میگذارند و از ما به عنوان هنرمندان کنار گذاشته شده یاد میکنند، از ما اجازه نگرفتهاند و من میتوانم از آنها شکایت کنم. افرادی مثل آقای الماسی و آقای کاویانی هم اسمشان مثل من در آن صفحه هست. مردم هم آگاهی ندارند، نگاه میکنند و دلشان به حال ما میسوزد و فکر میکنند ما بدبختیم و یک عده ما را کنار گذاشتهاند و ما طرد شدهایم. خیر، ما نه بدبخت هستیم و نه کسی میتواند ما را کنار بگذارد. هیچکس حق ندارد ما را کنار بگذارد، اینکه میگویند ما کنار گذاشته شدهایم به روحیه آدمها برمیخورد. این کارها درست نیست. مثلا شبکهای مثل آیفیلم چطور پربینندهترین شبکه ایرانی میشود؟ چون سریالهای قدیمی امثال ما هنرمندان را پخش میکند و به خاطر همین است که بهترین شبکه شناخته میشود.
-شما دقیقا چند سال است که برای تلویزیون کار نکردهاید؟ آیا هنوز پیشنهادهایی به شما میشود؟
*فكر كنم 5-6 سال است که برای تلویزیون کار نکردهام. بله، هنوز به من پیشنهاد میشود، حتی در همین یک سال گذشته شاید بگویم حداقل ۲۰ پیشنهاد از سوی تهیهکننده و کارگردانهای مختلف داشتم اما یا از داستان خوشم نمیآید یا نقش و اینکه اکثرا از من نقش کوتاه میخواهند! من دیگر نقش کوتاه بازی نمیکنم. دیگر از من گذشت. من ۷۰ سالم را رد کردهام، برای چه باید نقش ۱۰ دقیقهای در یک سریال ۲۰ قسمتی بازی کنم؟ آن زمان که نقشهای کوتاه را بازی میکردم میخواستم بگویم برای من هنرمند نقش کوتاه و بلند فرقی ندارد اما دیگر بس است. قرار نیست همانطور در نقشهای کوتاه بمانیم. من در سریالی مثل خانه به دوش، یکی از نقشهای اصلی داستان بودم، الان بیایم نقش ۵ دقیقهای بازی کنم که چه اتفاقی بیفتد؟ دوم اینکه هنوز دستمزدهای ۳۰ سال پیش را به من پیشنهاد میدهند! چرا؟
-اگر شرایط آنطور که میخواهید بشود، باز هم به تلویزیون برمیگردید؟
*بله، حتما میآیم. مردم به من لطف دارند، نقش و کار خوب باشد، چرا نیایم. متاسفانه دیگر پشتصحنهها هم خوب نیست و منِ هنرمند آزار میبینم. من مدتهاست از پشت صحنه کارها لذت نمیبرم. یکسری افراد غریبه بیادب و بلانسبت بعضی از دوستان، لات و لوت آمدهاند که مال این کار نیستند و من هنرمند اصلا از کارم لذت نمیبرم. آن زمان که من روزی 2فیلم بازی میکردم شب قبل از فیلمبرداری از شدت خوشحالی خواب نداشتم اما الان معذرت میخواهم حالم بهم میخورد که فردا میخواهم سر فیلمبرداری بروم، چرا باید اینطور باشد؟ یکسری اتفاقات پشت صحنه افتاده که من هنرمند زده شدهام. تماشاچی از من هنرمند توقع دارد زمانی که ظاهر میشوم کاری بهتر از کار قبلیام ارائه بدهم، من همیشه در کارهایم سعی کردم بهتر از قبلم باشم، البته شاید موفق نبودم اما سعی خودم را کردهام.
-به عنوان یک هنرمند پیشکسوت، آیا برای بهتر شدن شرایط پیشنهادی به پیمان جبلی، رئیس فعلی صداوسیما دارید؟
*من اصلا ایشان را نمیشناسم و تا به حال ندیدهام. حتما ایشان از دید خودش کارهایی میکند اما باید با هنرمندان به اشتراک بگذارد و از هنرمند بخواهد حرف بزند که متاسفانه مدیران ما اهل این کارها نیستند. به نظرم مهمترین معضل این روزها این است که افرادی که سر کار هستند، مال آن کار نیستند. کسی که در عمرش حتی یک فیلم و سریال ندیده است، چطور میتواند قضاوت کند؟ من مخلص آدمهای خوب و باتجربه هم هستم و به همه احترام میگذارم، ولی یکسری افرادی وارد کار شدهاند که سر جایشان نیستند. بیتعارف بگوییم، دیگر مثل گذشته مردم پای سریالهای تلویزیون نمینشینند و بیشتر ماهواره تماشا میکنند یا همین شبکه آیفیلم را که سریالهای قدیمی را پخش میکند، دنبال میکنند. به عنوان مثال سریالی مثل خانه به دوش تاکنون بارها پخش شده و هر بار هم بیننده دارد.
-میگویند برخی هنرمندان از صداوسیما و تلویزیون قهر کردهاند، شما چه نظری دارید؟
*به نظرم اسمش قهر نیست، بلکه بیاعتنایی است و این بیاعتنایی از قهر بدتر است چون بالاخره قهر، زمانی به آشتی ختم میشود اما بیاعتنایی خیلی زمان میبرد تا حل شود و آن هم بستگی به روشش دارد وگرنه اگر همینطور ادامه بدهند، ما هم در خانههایمان نشستهایم، با مردم کیف میکنیم و هیچ اتفاقی نمیافتد. من عاشق مردمم هستم، هنوز وقتی مرا در خیابان میبینند با من عکس میگیرند، از قدیمها صحبت میکنند که چرا نیستم و من میگویم شرایط، شرایط خوبی نیست وگرنه مگر آزار دارم که بازی نکنم. من از با مردم بودن لذت میبرم، من وظیفه دارم برای شما مردم کار کنم، مگر چند سال دیگر زنده هستم. ما باید فعالیت داشته باشیم اما وقتی شرایطش نیست، ما چه کار کنیم؟ ما دیده میشویم، پس باید ما را خوب ببینند.