پانتهآ قدیریان: چند شب کابوس می دیدیم!
ناظم نیوز: پانتهآ قدیریان بازیگر کاراکتر عطیه در مینی سریال سقوط به کارگردانی سجاد پهلوانزاده که به تازگی پخش خود را در فیلیمو آغاز کرده است

این روزها سریال های شبکه نمایش خانگی نه تنها هنرمندان بزرگ زیادی را جذب کرده و شاهد حضور ستارگان متعددی در سریالهای شبکه خانگی هستیم، بلکه چهره های مستعد و جوان زیادی در سالهای اخیر از این طریق به مخاطب معرفی شده اند. پانتهآ قدیریان بازیگر کاراکتر عطیه در مینی سریال سقوط به کارگردانی سجاد پهلوانزاده که به تازگی پخش خود را در فیلیمو آغاز کرده است، یکی از این چهره هاست که البته کار خود را از مدتی قبل آغاز کرده و در چند تئاتر حضور داشته ولی حالا با سقوط، به اوج رسیده است. با او درباره بازی در این سریال و سختیهای آن گفتگویی داشتیم که از نظرتان می گذرد…
-درباره حضور در این سریال بگویید. چطور شد که توسط آقای پهلوانزاده برای نقش عطیه انتخاب شدید؟
*من سالهای سال شاگرد کیومرث مرادی بودم و در کنار ایشان آموختهام. زمانیکه این نقش به من پیشنهاد شد، از ابتدا میدانستم نقشی که ایشان معرفی میکند با توجه به تواناییهای بازیگر و کاراکتر صورت میگیرد. به نظر من، اینکه افرادی داعش را در نزدیکی مرزهای ما تجربه کردهاند، ترسناک و جذاب است. وقتی که فیلمنامه را خواندم متوجه موضوع (داعش) و سیر داستان آن شدم و برایم جذاب بود. عطیه نیز مانند آیسان قربانی است و 3 سال آنجا زندگی کرده است و تنها شانسی که آورده، این بوده که شوهرش نمرده است. او در پی راهی است که بتواند از طریق آن فرار کند ولی سرِ بزنگاه نمیتواند و بدشانسی گریبانش را میگیرد. داستان بیشتر حول محور زنانی میچرخد که فریب خورده و به اسارت گرفته شدهاند.
-چه چالشهایی در زمان فیلمبرداری و مواجهه با کاراکتر عطیه و بازی کردن این نقش داشتید؟
*از آنجاییکه کاراکتر عطیه چندین سال در منطقهای با زبان عربی زندگی کرده، لازم بود تا آن را یاد بگیرم و بهعنوان بازیگر بایستی سعی میکردم تسلط کاراکترم با زبان عربی را نشان بدهم، خصوصا در مقایسه با کاراکتر آیسان که مدت زیادی از حضورش در این بافت نمیگذشت.من به زبان عربی هیچ تسلطی نداشتم اما بهمرور با تمرین و معلمهایی که داشتیم، توانستم با آن آشنا شوم. چالشهایی مانند یادگیری زبان عربی و غیره سختیهای خاص خودش را دارد اما وقتی بازیگری را انتخاب میکنیم، تمام اینها به هیجان تبدیل میشوند. هرچهقدر چالشها بیشتر میشوند، کار سختتر میشود اما وقتی کار درست از آب دربیاید، لذت بیشتری دارد. چالشبرانگیزترین چیز برایم، جایگذاری شخصیت خودم به جای عطیه بود. مشخصا ما دورادور داعش را میشناختیم و از نزدیک حضور آنها را حس نمیکردیم. قرار گرفتن کاراکترها دور از خانواده، در جایی که هیچ راه ارتباطی با بیرون ندارند، حضور آدمهای ترسناکی که بهمحض سر زدن هر خطایی تو را مجازات میکنند یا میکُشند و از همه مهمتر فریب خوردن از نزدیکترین افراد، نشان میدهد که این زنها در شرایط بسیار سختی زندگی میکنند. موقعیت و سردرگمی زنهای حاضر در آن محیط، بسیار ترسناک بود. تن دادن به خواسته دیگران بهنوعی روح او را میکُشت و حرکت به سوی آینده، احتمال مرگ او را افزایش میداد. صحنه خداحافظی آیسان و عطیه سختیهای بسیاری برایم داشت.
-از تجربه همکاری با سجاد پهلوانزاده و محمدحسین مهدویان بگویید؟
*این اولین همکاری من با سجاد پهلوانزاده بود، کمااینکه از نظر کارگردانی نیز سریال بسیار سختی محسوب میشد و او تسلط زیادی بر تمام برنامهها و پلانها داشت. چنین پروژههای سنگینی، هم برای عوامل و هم برای بازیگران سختی و حوادث بسیاری را به همراه دارد. مهدویان نیز از بزرگترین کارگردانهای دهههای اخیر سینما محسوب میشود و کار کردن مقابل دوربینی که او بر آن ناظر باشد، افتخار بسیاری دارد. حضور ایشان هم باعث دلگرمی بود و هم کار را مستحکمتر میکرد. من از کار کردن با چنین تیم خوبی بسیار خوشحالم و این یکی از اولین کارهای حرفهای من محسوب میشود. کیومرث مرادی هم بهعنوان بازیگردان، بسیار هوشمندانه و بر اساس تواناییها لازم، بازیگران را انتخاب کرده و برای رسیدن به نقش، راهنمایی میکنند. در حین فیلمبرداری نکاتی را متذکر میشدند که میتوانست تاثیر بسیار زیادی داشته باشد.
-درباره لحظات سخت بازی در سقوط بگویید؟
*یکی از سختترین لحظهها برای شخص من، سکانس اعدام بود. ما برای بازی کردن این صحنه بایستی لحظات اعدامی را تماشا میکردیم و نسبت به آن واکنش نشان میدادیم. حین فیلمبرداری با اینکه میدانستم این لحظه واقعی نیست، با این حال تا چند شب کابوس اعدام میدیدم و برایم یادآور تلخی، ترس و دلهره زیادی بود.