لرستان؛ سرزمين هزاره ها
ناظم نیوز: لرستان سرزمين هزاره هاست... سرزمين تمدن هاي ديرين زاگرس؛سرزميني كه ديدنش را نبايد از دست داد.
تا حالا تصور کردهاید که اگر سالها پیش به دنیا آمده بودید چطور زندگی میکردید؟ یا مثلا کجای این سرزمین؟ اگر در عصر صفوی به دنیا آمده بودید شاید دلتان میخواست اصفهانی میشدید و با کالسکه میدان نقش جهان را دور میزدید یا اگر قدیمیتر بودید چطور؟ دوست داشتید شیرازی باشید تا تلق تلق سم اسبها را روی پلههای قصرهای شاهان هخامنشی بشنوید؟
اگر خیلی خیلی قبلتر از این حرفها به دنیا میآمدید چطور؟ مثلا پنج هزار سال پیش از میلاد مسیح! احتمالا در غار زندگی میکردید. اما کجا؟ ما به شما میگویيم که احتمالا شما در یکی از غارهای لرستان کنونی زندگی میکردید. در غارهای اطراف دره سرسبزی که حالا شهر خرمآباد نام دارد و در این صورت احتمالا از متمدنترین مردم عصر خودتان حساب میشدید.هرچند این روزها برای دیدن گل سر مفرغی که یک گوزن ظریف روی سرش حکاکی شده حتما باید به پاریس و موزه لوور مراجعه کنید و از دیدن هنر نیاکانتان به خود ببالید اما همین حالا هم میتوانید به سمت جنوب غربی کشور راه بیفتید و به لرستان برسید- به مهد تمدن مفرغ (برنز) دنیا.
در این قسمت با گوشه ای از مراسم و آداب و رسوم این خطه از کشورمان آشنا می شویم.
استان لرستان با استانهای خوزستان از جنوب، مرکزی، همدان و کرمانشاه از شمال، اصفهان از شرق و ایلام از غرب همسایه است. خرمآباد در 490 کیلومتری تهران واقع شده است و در فصل بهار
(به خصوص اردیبهشت ماه) بهترین شرایط آب و هوایی و زیباترین مناظر طبیعی را دارد.
خرمآباد قدیم دو محله دارد که بازار قدیمی شهر هم در جوار امامزاده زید بن علی در میان این دو محله محصور شده است. خود بازار مشخصه خاصی ندارد جز اینکه احتمالا آنجا تنها جایی است که میتوانید زنهای لر را با گل ونی (سربند) و لباسهای محلی رنگارنگ ببینید.
اما حتی در بازار هم نمیتوانید مردها را با لباس محلیشان(شال و ستره و کلاه) پیدا کنید. قبلترها مردها هم برای عروسی و مراسم خاص لباس محلی میپوشیدند، اما این روزها حتی دامادها هم لباس محلی نمیپوشند. در بازار، تقریبا همه جا میشود ردپای زنان عشایر را پیدا کرد. اگر تابستان باشد، آنها بساط دوغ و کره و سرشیرشان را جلويشان پهن کردهاند و حاصل دسترنجشان را میفروشند و در فصل پشم چینی، ماشتههایشان (نوعی جاجیم نازک که نوعروسان لر رختخوابهای جهازشان را لای آن میپیچند و به خانه بخت میبرند) را روی دوششان انداختهاند و مشغول چانه زدن هستند.
کنار گندمزارهای طلایی وسیع، میتوان سبزی شالیزار را هم دید، با همان بوی گرم و شرجی شمالی و برنج بسیار خوش عطر و پختی هم از شالیزارهایشان عمل میآید. با این تفاوت که کشت و کار در لرستان، کار مردانهای است و زنانشان کمتر در مزرعهها مشغولند.
لرها وقتی بخواهند سنگ تمام بگذارند، شما را به آش و گوشت یا همان پلوماهیچه دعوت میکنند اما غذاهای محلی خوشمزهای دارند مثل خورشت آلبالو یا شامیکباب که آنها را توی هیچ رستورانی در سطح شهر پیدا نمیکنید مگر اینکه ميهمان یکی از اهالی بشوید و احتمالا از حجم زیاد غذاهایی که برای شما پخته شده تعجب کنید.
غذا بخش مهمی از زندگی لرهاست و شاید به همین دلیل هم سوغاتیهای مخصوص خرمآباد بیشتر خوردنی اند از عسل کوههای زاگرس گرفته تا روغن حیوانی و کاک (یک نوع شیرینی). اما موقع خرید خیلی دقت کنید جنس تقلبی نخرید و از لذت طعم و بوی اصلیشان محروم نمانید، مخصوصا اگر غریبه هستید و مسافر.
پیکنیک رفتن روزهای جمعه یا تعطیل، بخش جدانشدنی زندگی خرمآبادیهاست و هر موقع سال که باشد، از دیدن سیل ماشینهایی که به سمت حومه شهر سرازیرند تعجب خواهید کرد. آنها حتما توی پیکنیکهایشان آتش روشن میکنند حتی اگر بساط کباب راه نیندازند، بلوط و پیشوک (یک نوع سبزی محلی) میکنند و زیر آتش میگذارند و میخورند.
آتش هنوز برای لرها بسیار محترم است. آنها هیچ وقت آتش را با آب خاموش نمیکنند حتی اگر آتش منقل کباب باشد و اعتقاد دارند که تشگاه (آتشگاه) صاحبخانه این طوری همیشه روشن میماند.
لرها همه با هم فامیلند. این اصل را هرگز فراموش نکنید! این طوری است که شما ممکن است با کمی پرس وجو، دوست قدیمی دوران خدمتتان یا همشاگردی دوران دبستانتان را پیدا کنید.
جشن ها و اعياد
يکي ديگر از نمادهاي مشترک ملي، اعياد و جشن هاي مشترک در سطح ملي مي باشد، که در ايران اين موضوع در دو فرهنگ اعياد ملي و اسلامي در همه ي اقوام قابل مشاهده است.
جشن هايي مانند عيد سعيد غديرخم، عيد فطر، عيد قربان، بيست و هفتم و سيزدهم رجب، نيمه ي شعبان، عيد نوروز و مناسبت هايي چون سالروز پيروزي انقلاب اسلامي، و … از جمله اعيادي است که در سراسر ايران بدون توجه به تمايزات قومي و منطقه اي با اختلافات جزئي گرامي داشته مي شود. در اينجا به گراميداشت دو مورد از اين مناسبت ها در مناطق لرنشين به طور مختصر اشاره مي شود.
نوروز
از ديرباز تاکنون نوروز نزد شاعران، هنرمندان، خردمندان و تمام مردم ايران زمين جايگاه رفيع و ويژه اي داشته و دارد. مردم لرستان نيز همچون ساير اقوام ايراني هم نوروز را جشن مي گيرند و هم در گراميداشت و پاسداشت اين فصل زيبايي آفرين آثار هنري و ادبي و ارزنده اي خلق نموده اند و مي نمايند. هنر و ادب مردمان لر سرشار از وصف زيبايي هاي بهار و توصيف دل انگيزي طبيعت منطقه است. گراميداشت نوروز در ميان مردم لر مانند سراسر ايران، از رسوم قديمي نشأت گرفته و تقريباً با ساير نقاط ايران به جهت کيفيت و ويژگي ها مشترک است که مراسم خانه تکاني، ديد و بازديدي، عيدي دادن و عيدي گرفتن، رفتن به خانه ي صاحبان عزا، تلاش براي از بين بردن کدورت ها و آشتي کنان، از جمله ي اين مراسم مشترک است.
از گذشته ي دور از چند روز قبل از نوروز که خانه تکاني شروع مي شد تا روز چهاردهم فروردين هر سال در خانه هاي محله هاي قديم و کوچه باغ قديمي صداي ساز و آواز با صداي پاي بهار و شميم شکوفه ها همنوا مي شد. مردم بعد از سال تحويل به ديد و بازديد بزرگان و اقوام و دوستان و همسايگان مي رفتند و با سرکشي، آئين مهرورزي و مودت را بجا مي آوردند و با تبريک عيد، ارتباط ها را تداوم مي بخشيدند و از حال همديگر خبردار مي شدند و کدورت ها را به فراموشي مي سپردند. بزرگان و به ويژه ميزبان ها با دادن عيدي به کوچک تر ها اين سنت را حفظ کرده و شادي اين ايام که يکي از نمادهاي آن شادي هاي کودکانه است را دو چندان مي کردند. در بيشتر خانه ها که داراي ذوقي بودند صدا ساز و آواز پذيراي مهمانان بود و با خواندن تک بيت هاي علي دوستي و سردادن ترانه هاي نوروزي و بهاريه ها، محفل انس را گرم تر و شادمانه تر مي کردند. با توجه به ارتباط تنگاتنگ شعر و موسيقي در فرهنگ ايراني در لرستان نيز ترانه هاي زيبايي در وصف نوروز و در ارتباط با بهار ساخته شده است ( صدا و سيماي مرکز ياسوج ).
نيمه ي شعبان
جشن هاي مذهبي نيز مانند سراسر کشور در ميان مردمان لر جايگاهي ويژه دارد.
« شادابي » در کتاب فرهنگ مردم لرستان در خصوص گراميداشت جشن نيمه ي شعبان مي نويسد: يک روز قبل از نيمه ي شعبان و زادروز تولد صاحب الزمان (عج) اهالي لرستان تدارک اين روز را مي بينند. مغازه داران، مغازه ي خود را با فرش هاي نفيس ايراني و پارچه هاي رنگارنگ و زيبا آذين مي کنند، به ويژه در بازار اصلي شهرها، خيابان ها را با چراغاني و تزئينات بسيار ديدني سرپوشيده مي کنند و تا پايان روز تولد، به وسيله ي نقاشي و خطوطي زيبا از جمله با چسباندن پنبه و با خطي خوش اين روز را به همه تبريک و تهنيت مي گويند.
در سراسر بازار، مردم لرستان همچون ديگر مردم کشورمان، شور و شوق وصف ناپذيري داشته و از مهمانان با چاي و شيريني و نذري هاي ديگر پذيرايي مي کنند. مداحان و مرشدان شهر نيز در وصف آقا امام زمان (عج) با صداي گيرا و دلچسبي به خواندن اشعار مي پردازند. در گوشه و کنار نيز صداي کمانچه و ساز و دهل به گوش مي رسد.
به مناسبت اين روز اهالي قصه هايي دارند، از جمله اين داستان که: به اعتقاد مردم کيخسرو فرزند سياوش نمرده و زنده است و به صورت طلسم درآمده و زماني که آقا امام زمان (عج) ظهور مي نمايند به فرمان خداوند اين طلسم خود به خود مي شکند و کيخسرو و شش نفر از همراهانش که يکي از آنان بيژن است بيدار مي شوند و در رکاب امام عصر (عج) شمشير مي زنند. آن ها همچنين عقيده دارند که اين طلسم در کوه شازند ( واقع در شمال شرقي شهر بروجرد و جنوب اراک ) واقع شده است. اين کوه را از آن جهت شازند ( شاه زنده ) مي گويند که کيخسرو در آن زنده است و به همين دليل اين کوه نزد اهالي جايگاه خاصي دارد و زماني که نام شازند آورده مي شود، فرد طرف صحبت مي گويد خداوند در فرستادن امام زمان (عج) شتاب فرمايد ( شادابي، 1377: 185 ).
آداب و رسوم
اگرچه فرهنگ غني مردم لر از چهار سرچشمه ي فرهنگي يعني فرهنگ بومي منطقه، فرهنگ انسان ساز اسلام، فرهنگ چند هزار ساله ي آريايي و فرهنگ معاصر ايراني تغذيه مي شود، اما در مجموع آداب و رسوم و اعتقادات خاص مردم اين خطه عمدتاً متأثر از متغيرهاي اسلاميت و ايرانيت مي باشد. هرچند ويژگي هاي جغرافيايي و منطقه اي را نمي توان ناديده گرفت ولي به دليل تأثير عميق اين دو عامل بر خرده فرهنگ هاي منطقه اي و محلي آن را در حکم شاخه هايي از همان عوامل اصلي قرار داده است. در زير به برخي از آداب و رسوم مشترک ميان مردمان لر با ساير اقوام ايراني مي پردازيم.
پند شکني
عنوان پند شکني که در مناطق کهگيلويه و بوير احمد استفاده مي شود، يکي از آداب و رسوم لرها است که مانند بسياري از نقاط ايران ( با نام هاي مختلف ) در ايام نوروز انجام مي شود. در اين ايام معمولاً مردم به سراغ کساني که سوگوار هستند و کسي را از دست داده اند مي روند و سعي مي کنند که لباس سياه آن ها را تعويض کرده و جاي آن لباس سفيد يا رنگي به تن آن ها بپوشانند و آن ها را از حالت عزا درآورند که اين کار را در اصطلاح محلي « پند شکني » مي گويند.
شب يلدا
شب يلدا در اين خطه همانند ديگر نقاط سرزمين زيباي ايران با آداب و آيين هاي خاصي برگزار مي شود. در اين شب که به آن ( اول قاره ) يا ( توک چله ) مي گويند تنقلات زيادي مصرف مي کنند. در اين شب که خانواده ها مشغول خوردن شب چره ي شب يلدا ( گندم بريان و کشمش و کنجد ) هستند، پسران خانواده هاي ديگر ( در سنين ده تا بيست سالگي ) شالي برداشته به پشت بام خانه همسايه ها مي روند و شال را از ديوار يا ايوان آويزان کرده و اشعاري را مي خوانند که در اين اشعار يادآور مي شوند امشب بلندترين شب سال است. سپس ادامه مي دهند خير و برکت در خانه ات ببارد و نان و پنير و شيره، همواره در خانه ات باشد. بزرگ خانه ات نميرد. و آن قدر تکرار مي کنند تا صاحب خانه سهمي از شب چره به آن ها بدهد .
پايبندي به پيمان
آياتي مانند « اوفوا بالعقود » و يا رواياتي نظير « لا ايمان لمن لا عهد له » که بيانگر وفاي به عهد و عدم نقض پيمان است، در متون اسلامي از جمله قرآن کريم و احاديث و روايات معصومين نيز به کرات با آن مواجه مي شويم نيز در زمره رسوماتي است که در ميان همه تيره هاي عشايري لازم الاجراست و شخص پيمان شکن در جامعه انگشت نما و خوار و بي اعتبار مي شود. به طور خاص در گذشته در موقع جنگ و اختلافات محلي و ايلي احترام گذاشتن به پيمان ضرورت داشت. و امروزه نيز در مناطق لرنشين کماکان پايبندي به عهد و پيمان رعايت مي شود.
سوگواري مذهبي
مردمان لر به خاطر شيعه بودن، تعصب خاصي نسبت به اعياد و سوگواري هاي ائمه (ع) نشان مي دهند و معمولاً مردم نسبت به عزاداري حضرت اباعبدالله (ع) در اين خطه اهتمام زيادي دارند. لذا اين عزاداري ها که با شروع ماه محرم آغاز مي شود در شب هاي تاسوعا و عاشورا به اوج خود مي رسد. يکي از رسومي که در روز عاشورا به طرز خاص و با شکوهي در اين خطه اجرا مي گردد مراسم « گل » است. در لرستان براي مراسم گل در روز عاشورا خاک نرم و مخصوصي به نام گل باغچاله ( گل رس ) آماده مي کنند و در ميدان هاي بزرگ و کوچک شهر مي ريزند. صبح روز عاشورا قبل از طلوع آفتاب صداي دهل همه را به سوي ميدان هاي شهر، محلي که آن را « گل عاشورا » مي خوانند جمع مي شوند و دسته دسته افراد عزادار و سينه زن سرتاپا در گل غلت خورده و سپس در ميدان مي چرخند و يا در اطراف آتش در جاي جاي ميدان به سر خود مي زنند. پس از چند ساعت عزاداري، افراد گلي و کليه ي عزاداران در مرکز شهر حرکت کرده و تا ظهر اين مراسم ادامه مي يابد. پس از آن نيز در مراسم شام غريبان که از عصر عاشورا به مدت سه شب به همين نام برگزار مي گردد شرکت کرده عزاداري مي کنند و هر يک از عزاداران يک دستار سياه مخصوص به نام کت را به سر و گردن و شانه هاي خود مي پيچانند و در عزا شرکت مي کنند.
مهمان داري
خصلت مهمان داري و مهمان نوازي که به عنوان يکي از صفات ايرانيان در تاريخ ثبت و ضبط گرديده است از سنت هاي نيکي است که مانند بسياري از نقاط کشور در اين منطقه نيز کماکان باقي است. در گذشته اين سنت به اندازه اي گرامي بود که حتي اگر وضع زندگي عشاير صاحب خانه رونق خوبي نداشت و مجموع اعضاي خانواده صاحب خانه بر روي يک گليم يا گبه مو زير يک لحاف مي خوابيدند، مرد مهمان در کنار مرد خانه و زن مهمان در کنار زن خانه مي خوابيد و خوراکي بهتر از خوراک معمول اهل خانه به او مي دادند. اگرچه امروزه زندگي ها گرفتار تکلف بيشتري شده است و مهماني هاي دوستانه به سبک شهري جايگزين آن سنت والاي گذشته گرديده. ليکن آثار نيک اين رسم هنوز هم در ايلات دور افتاده از شهر پايدار و مورد احترام است.
آيين ها و مراسم خاص ازدواج
توجه خاصي که امروزه جامعه شناسان و متفکران اجتماعي به سنت هاي اجتماعي و فرهنگ عامه ي مردم دارند از نظر فلسفي درخور توجه مي باشد. بر همين اساس ازدواج به عنوان يک موضوع مهم اجتماعي داراي آيين و رسوم متفاوتي در سراسر دنيا مي باشد. در کشور ما نيز در نقاط مختلف به رغم خرده فرهنگ هاي متفاوت، اصول کلي اين مراسم ناشي از سنن قديمي، به ويژه متأثراز آداب اسلامي است که به ازدواج به عنوان يک سنت حسنه ي نبوي نگاه مي شود. لذا اين تأثير عميق به نحوي است که علي رغم برخي تفاوت ها در مناطق مختلف، اصول کلي و کارکردهاي آن چندان تفاوتي با يکديگر ندارد. و اگرچه در برخي موارد يک مراسم اسمي متفاوت نسبت به منطقه اي ديگر دارد ولي عملاًتشريفات آن مشترک است. در ادامه به برخي از اين رسومات که عموماً در مناطق مختلف کشورمان ناشي از فرهنگي مشترک شکل گرفته است اشاره شده و از آداب و سنني که محصول خرده فرهنگ قومي است چشم پوشي شده است.
کچه زني ( کنايه زني )
مادر يا يکي از بستگان داماد پس از مشورت بسيار خصوصي با يکي از والدين دختر مورد نظر کنايه اي را مي زند و با زرنگي خاصي سعي دارد که در نگاه اول تمايل و رضايت والدين دختر به وصلت با پسرش را مورد سنجش قرار دهد، در اين مرحله حرف صريح و رک نبايد گفته شود ( صدا و سيماي مرکز ياسوج ). اين امر که منطقه کهگيلويه و بوير احمد نيز انجام مي شود، در منطقه بختياري اصطلاحاً به آن « زير به زير » مي گويند .
نشان کردن ( نشونه بندون )
پس از آنکه خانواده داماد جواب اوليه ي خانواده ي عروس را اخذ مي کنند، در منطقه ي بختياري داماد پس از دادن هديه اي به آورنده ي خبر اوليه، حلقه ي انگشتري به خانه دختر فرستاده و روي وي نشانه مي گذارد و اين بدان معناست که دختر نامزد دارد.
خواستگاري مقدماتي
در مرحله نخست براي خواستگاري، خانواده داماد، فردي از نزديکان و بزرگان خويش را به خانه عروس مي فرستند تا به طور آشکار از عروس مورد نظر خواستگاري کند. خانواده عروس در اين مرحله، نظر قاطع خويش را ابراز نمي کنند، ولي مي توان از لحن آن ها فهميد که آيا رضايت دارند يا خير؟ اگر خانواده عروس در اين مرحله قصد داشته باشند کاملاً جواب منفي بدهند به نحوي پاسخ مي دهند که طرف مقابل وارد مراحل بعدي نشود. اما اگر رضايت داشته باشند، با خنده و گشاده رويي با مهمانان رضايت خود را نسبت به اين وصلت نشان مي دهند. اين رسم در منطقه کهگيلويه و بوير احمد به « کدخداگشوني » معروف است ( صدا و سيماي مرکز ياسوج ). اين سنت در ساير مناطق لرنشين نيز مرسوم است، مثلاً در منطقه ي سرد و برفگير نورآباد ابتدا جوان دلباخته جهت آگاه شدن از نظر خانواده ي مقابل، دو تن از ريش سفيدان محل را به منزل دختر مورد علاقه مي فرستد و اگر خانواده ي مورد نظر موافق باشند، روز نامزدي را تعيين مي کنند.
نامزدي
مراسم نامزدي نيز مانند ساير نقاط ايران طي تشريفاتي خاص انجام مي گيرد، که در آن روز مبلغ جهيزيه و شيربها را مشخص مي کنند و سپس طرفين موافقت نامه را در حضور چند تن ريش سفيد امضا مي نمايند .
شيريني حروني
زماني که دختر انتخاب شد در روز مقرر خانواده ي داماد مقداري شيريني به همراه کله هاي قند و قواره اي پارچه و يک يا چند قطعه طلا به خانه عروس مي روند تا با اهداي آن نامزدي وي براي پسرشان را رسميت داده و مورد تأييد و تأکيد مجدد قرار دهند. پذيرايي اين روز را اصطلاحاً شيريني حروني مي نامند و معمولاً رفت و آمد داماد به خانه ي عروس تا روز عقد به ندرت صورت مي گيرد .
پشت عقد و سياهه
پس از مراسم شيريني خوردن، دو خانواده در مذاکراتي رودر رو به بحث در مورد ميزان شيربها و ساير مخارج و احتياجات زمان عقد و عروسي مي پردازند. دو طرف ليستي را که در آن ميزان شيربها يا مبلغ مهريه که اصطلاحاً آن را پشت عقد يا پشت نکاح نيز مي نامند و ساير احتياجات روز عقد و عروسي قيد شده است بين دو خانواده ي عروس و داماد رد و بدل نموده و با توافق و رضايت به امضاي مسئولان يا بزرگان خانواده ها مي رسد. اين ليست که سياهه ناميده مي شود حتما به نام کلام الله مجيد مزين است .
بردن داماد به خانه ي همسر آينده اش
با نامزد شدن دختر و پسر، داماد به همراه چند نفراز کسان خود با اعلام قبلي به صرف شام يا ناهار به خانه همسر آينده اش مي رود. اين مراسم که در مناطق مختلف لرنشين با عنوان هايي چون خسي، حسيره، خوسوره و … خوانده مي شود در مناطق مختلف با رسم و رسوماتي نيز همراه است، از جمله در منطقه ي بختياري داماد در اين روز يک دست لباس کامل زنانه به همراه يک سري رخت و تن پوش به عنوان سررختي براي هديه مي آورد .
کاغذ خانه داري
اين رسم که در برخي از مناطق کشور اجرا مي شود مربوط به بخشي از جهاز دختر است که طبق قرار توسط داماد تهيه مي گردد. در برخي مناطق لرنشين کاغذ خانه داري رسيدي است که از خانواده ي داماد گرفته مي شود که در آن کليه ي وسايل عروسي و لوازم خانه، بسته به شرايط روز، نوشته مي شود و خانواده ي پسر ملزم به تهيه ي آن ها به هنگام عروسي است. در روزگار قديم که برق نبود، وسايل برقي جزو اين وسايل نبود، ولي در حال حاضر لوازم برقي همانند يخچال، پنکه، کولر و وسايلي همانند کمد و ظروف چيني، فرش و رختخواب و … را شامل مي شود. در مواردي نيز ماشين لباسشويي، آب ميوه گيري و … کالاهاي لوکس ديگري را اضافه مي کنند که بستگي به شرايط اقتصادي طرفين دارد. البته اگر در مجلس ياد شده قرار شد که بعضي وسايل به وسيله ي خانواده ي دختر تهيه شود، آن کالاها از ليست ياد شده حذف مي شود.
حنابندان
شب قبل از عقد که ممکن است مراسم عروسي هم به دنبال آن باشد، مراسم « حناونو » يا « حنابندان » اجرا مي گردد. در اين مراسم تعدادي دختر و زن جوان دست و پاي عروس را حنا گذاشته و او را براي روز عقد آماده مي کنند.
نکاح کنان
در قديم در مجلس عقد کنان، عاقد که معمولاً روحاني بود ابتدا از پدر عروس و داماد، اجازه جاري کردن صيغه ي عقد دائم را مي گرفت. سپس براي گرفتن وکالت از عروس با « ترکه اي چوبي » به مجلس زنانه مي رفت. عروس زير چادر بود و يکي از بستگان عروس نيز وي را هدايت مي کرد. روحاني با ترکه چوب به سر عروس اشاره مي کرد و مي گفت: بي بي فلاني، آيا اجازه مي دهي که شما را به عقد آقاي فلاني با مهريه بهمان و اين مقدار مثقال طلا و يک جلد کلام الله مجيد، درآورم. عروس در اينجا با هدايت همان زن زير چادر از پدر، مادر، برادر، دايي و عمو و … ( بسته به نوع هدايت زن زير چادر همراه وي ) اجازه مي گرفت، پس از چند مرتبه، فرد روحاني همان موارد را، تکرار مي کرد تا عروس « بله » را مي گفت. سپس حاضران هلهله و شادي مي کردند و روحاني صيغه ي عقد دائم را جاري مي کرد.
مراسم واطلبان
پس از انجام مراسم عروسي، عروس به همراه داماد به خانه ي پدرش دعوت مي شود که پس از آن بتواند به همراه شوهرش به خانه پدرش رفت و آمد کند. با انجام اين مراسم، عروسي از آن لحظه به بعد پايان مي پذيرد و زندگي مشترک چرخه اي ديگر را آغاز مي کند .
مراسم بره کشون
اين مراسم که در بسياري از نقاط کشور مرسوم است در مناطق لرنشين نيز اجرا مي گردد. به هنگام ورود عروس به خانه ي داماد گوسفندي جلوي او سر مي برند و عروس از روي خون آن گذشته و به خانه ي داماد وارد مي شود.